نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
روزنامه سیاست چهارشنبه ۱۶ مهر، یادداشتی منتشر کرده است که در ادامه متن آن را می خوانیم: چه کنیم! درد را به درگاه درمانگر آوردهایم، درمانی بر دل سوخته شیعیانت روانه کن. هر شب دعای فرج را زمزمه میکنیم، با سوز و گدازِ این دعا، اشک میریزیم تا فرجی حاصل شود. امید هست، ناامیدی در […]
روزنامه سیاست چهارشنبه ۱۶ مهر، یادداشتی منتشر کرده است که در ادامه متن آن را می خوانیم: چه کنیم! درد را به درگاه درمانگر آوردهایم، درمانی بر دل سوخته شیعیانت روانه کن. هر شب دعای فرج را زمزمه میکنیم، با سوز و گدازِ این دعا، اشک میریزیم تا فرجی حاصل شود. امید هست، ناامیدی در جان عاشقانت مأوا ندارد. امیدواریم، امید به فرج و فریادرسی فرزندت، آن بالا بلند و رعنا قامت. میگویند بسته است راه کربلا، میگویند باید از دور سلام کنیم و تعظیم، چه کنیم زنجیر بیماری به پایمان زدهاند، اما دلمان برایت پر میکشد، ابا عبدالله، سالار شهیدان، سرور دلهای عاشق، ای جان جانان که جانها به فدایت، دری بگشا و روزنهای بنمای؛ چگونه این غم را سر کنیم و تاب بیاوریم، اربعین را هر سال در جوار بارگاه و مزار شفابخش تو بودیم، پیاده، پای برهنه بی هیچ تکلفی، از هر قوم و قبیلهای، زن و مرد، پیر و جوان راهی میشدیم در جاده عشق، تا دمی بیاساییم، چه کنیم با این درد؟ چه کنیم با این غم؟ تربت پاک تو درمان دردها است، یاد و نام تو آرامش جانها است، فراق تو به جوش میآورد شوق وصال را و این وصال در این وانفسای روزگار چه شهد شیرینی است. گوارا و روح افزا.
ابا عبدالله(ع) جان و دل است، عاشقانش را مست و حیران خود میکند و این شیدایی و حیرانی، وفاداران و یاران زمانه را نویدی به گوش جان میرساند که ای عاشقان، صبوری پیشه کنید، اندکی صبر سحر نزدیک است. و ما نیز این شعر مولانا را با خود زمزمه میکنیم و نجوا که: در عشق توام نصیحت و پند چه سود زهراب چشیدهام مرا قند چه سود گویند مرا که بند بر پاش نهید دیوانه دل است پای دربند چه سود
منبع: ایلام
این مطلب بدون برچسب می باشد.