مهران؛ شاهراه عشق و دلدادگی، دلتنگ زائران حسین(ع)

ما مانده ایم و دلتنگی و دنیایی به این بزرگی و حرمی شش گوشه که دور است و شوق زیارتش و ندیدن کاروان پرشور زوارش وجودمان را پر از غم می کند. دیدن آنهمه شور و اشتیاق زوار و مسافرانی که مشتاق از شهرمان راهی کربلا می شدند و ما از دیدن شادمانیشان برای لذت […]

ما مانده ایم و دلتنگی و دنیایی به این بزرگی و حرمی شش گوشه که دور است و شوق زیارتش و ندیدن کاروان پرشور زوارش وجودمان را پر از غم می کند.

دیدن آنهمه شور و اشتیاق زوار و مسافرانی که مشتاق از شهرمان راهی کربلا می شدند و ما از دیدن شادمانیشان برای لذت شوق زیارت شادمان می شدیم، چه دل انگیز بود.

دیدن کاروان ها و زواری که با پرچم هایی در دست و کوله باری سبک و سربندهای یاحسین با شور و اشتیاق از مرز مهران راهی کربلا بودند و اینجا شاهراه عشق و دلدادگی شده بود و حالا سکوت و تاریکی جاده و مرزی بسته به روی زوار چه غم انگیز شده است.

آقا جانم راستی این همه مشتاقانت چگونه سالهای سال فراقت را تاب آورده اند که حالا تنها با یک سال محروم شدن از زیارتت اینگونه بی تاب شده اند.

کربلا رفتن سخت است و مسیرش را شوق و اشتیاق زیارتت آسان می کند اما کربلا رفته ها می دانند که یکبار رفتن برای همیشه مبتلا و گرفتارت می کند و نرفتن دوباره حکم مرگ دارد.

خدا جان، امسال بدجور، دلتنگیم برای دیدن حرم ارباب، دلتنگیم برای خواندن زیارت عاشورا در حرم ارباب، دلتنگیم برای اشک شوق از دیدن حرم ارباب.

آقا جانم، نمی دانی این درد دوری و این فراق اجباری چگونه وجودمان را مالامال از غم کرده است.

نمی دانی چقدر، دلتنگیم برای دیدن حرم سقا، چقدر قدم قدم هر عمود را در ذهنمان برای رسیدن به تو از نجف تا کربلا مرور می کنیم این روزها و این اربعین در ذهنمان بارها قدم زنان تا پرنده روح را تا رسیدن به تو به پرواز درآورده ایم.

روحمان همچون نسیم سرگردان از اینجا تا کربلا به پرواز در می آید اما جسممان جا می ماند و دل ها عجیب خود را به قفسه سینه می کوبند از دلتنگی.

آقا جانم ،دلتنگیم برای سرگردانی در بین الحرمین، دلتنگیم برای کف العباس(ع)، دلتنگیم برای تل زینبیه، حال و روز عاشقان پر از دلتنگی است و همه عشاق که ز معشوق به زور دور افتاده اند این دوری و فراق را حس می کنند که چقدر کشنده و مرگبار است.

اربابم، تشنه ایم، تشنه دیدار ابا عبدالله(ع)، همچون یک نفر تنها در بیابان، گرفتار درد دوری ات شده ایم و خدا می داند که این درد از زهر کشنده تر است.

ای کاش دوباره زائرت بشویم و یک شبه ناگاه ما را فرا بخوانی تا جاده به جاده لبیک یا حسین (ع) مشتاقانه به سویت روانه شویم.

نگاهی کن به چشم بی‌قرارمان، دل بی تابمان را که محکم به سینه می کوبد و بغض گلویمان که تنها علاجش دیدار توست، حالمان خراب است و حال و روز این دل شرحه شرحه از فراق را چگونه برایت توصیف کنیم.

آقا جانم، بدجور هوای دیدن شش گوشه داریم، انگار وقتی از رفتن منع می شوی بیشتر سوز و گذار و اشتیاق رفتن ترا می سوزاند.

این روزها هرکه را می نگریم حال و هوایی دارد، دل های جا مانده عجب نالانند و حسرت دیدار تو را دارند، به راستی که
از نجف جانب بین الحرمینت، اربعین پای پیاده چه صفایی دارد.

حالا همه جا مانده ایم و همچون کسی شده ایم که هرچقدر دویده به منزل یار نرسیده باشد و تمام خستگی و غمش جان را به لبش رسانده باشد.

حالا همه عاشقان اربعین و کربلای حسین(ع) که مشتاقانه پای پیاده هر سال راهی حرم می شدند و با شور و شوق قدم در کوی عاشقی می گذاشتند از کاروان جا مانده اند.

و چه سخت است وصف حال جا ماندگانی که ماندند و در فراقش سوختند.

شاید برای دل ما جا مانده ها این جمله بس باشد، نگران نباشید، بی بی رقیه هم اربعین کربلا نرفت …

آقا جانم امسال بد جور بارِ ما عاشقان ایرانی ات خورد زمین و ز سفر جا مانده ام.

چه بی صبرانه منتظریم که باز هم مثل همیشه نظری به ما جا مانده ها بکنی، جامانده هایی که برخی ها گرفتار بیمارستان و درد کرونا شده اند.

چشم ها گریان و غم هجران، حال و هوای دل همه را بدجور کرده است، آقا جانم، همچون کسی که سراپا درد دارد و تو تنها دوایش هستی، همچون بی کسی که تو تنها مونسش هستنی در تمنا و فراقت می سوزیم.

آقاجانم ترا به خدا این فراق را پایان بده که جان به لب دیدار تو هستیم./ایرنا