عابر کوچه های قدیمی

  با پایان یافتن مدرسه و تعطیل شدن مشق و درس، کوچه و خیابان‌ها مملو از کودکانی بود که هر کدام کالایی را با خود حمل می کردند و در واقع دست فروشانی کوچک بودند، کوچه های قدیمی شهر هنوز هم صدایشان را در خود ذخیره دارد که هر وقت یکی از آن کودکان دیروز […]

 

با پایان یافتن مدرسه و تعطیل شدن مشق و درس، کوچه و خیابان‌ها مملو از کودکانی بود که هر کدام کالایی را با خود حمل می کردند و در واقع دست فروشانی کوچک بودند، کوچه های قدیمی شهر هنوز هم صدایشان را در خود ذخیره دارد که هر وقت یکی از آن کودکان دیروز از میان این کوچه رد می شود، انعکاس ندای کودکی خود را می شنود، بامیه، بامیه….، پشمکیه، پشمک……شانسی….، یخمکیه، یخمک…..

آری هنوز هم در کوچه پس کوچه های شهر آوای دلنشینشان به گوش می رسد، بازی های گروهی زیادی در میان کودکان این دهه اجرا می‌شد که سرگرم کننده و حاوی نکته های آموزنده خوبی بودند، دهه ۶۰ و ۷۰ هر چه بود، برای کودکان آن دوران همانند کلاس آموزشی برای فردای زندگی، در میان سختی‌ها و دلتنگیهای امروز تنها آن آموزها هستند که با آنها مانده و هنوز سخت تلاش می کنند تا به اهداف و خواسته های خود برسند.

باری کودکان دهه شصت دنیایی متفاوت از دوستی ها، دلخوریها، قهرها، تابستان داغ و فروش انواع خوردنی ها، لیلی لیلی، گرگم به هوا، عمو زنجیر باف و ….. بودند، در حالی که کودکان امروز در دنیایی ماشینی و خشک زندگی می کنند که هیچ وقت لذت بعدازظهر های گرم مردادماه دهه ۶۰، میان کوچه و انگور چیدن از درخت های همسایه ها، با قدرت تمام به دنبال توپی دویدن و رد هواپیماها را گرفتن، خنکای یخمک های ظهر تابستان را هرگز درک نخواهند کرد./نیرسادات سجادی اسدآبادی