نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
در دنیای امروز، جایی که مرزهای فرهنگی به سرعت در حال محو شدن و جهان به یک “دهکده جهانی” تبدیل میشود، تربیت کودکان در محیطی چندفرهنگی چالشی بزرگ اما در عین حال فرصتی بینظیر به شمار میآید. کودکان امروز از دنیای متنوعی از فرهنگها، زبانها و سنتها عبور میکنند و همین امر میتواند نقشی کلیدی در شکلگیری هویتهای پیچیده و توانمندیهای ارتباطی آنها داشته باشد.
گروه ایرنا زندگی – اما چگونه میتوان به آنها آموخت که با وجود تفاوتهای ظاهری، همه انسانها با ارزشاند و احترام به فرهنگهای مختلف میتواند دنیای بهتری بسازد؟ در گفتگو با دکتر مریم احمدیان نسب، روانشناس تربیتی، به بررسی فرصتها و تهدیدهای تربیت در محیطهای چندفرهنگی و نقش والدین، معلمان و داستانها در شکلگیری ذهنیتهای باز و پذیرای تفاوتها میپردازیم.
فرصتها و تهدیدهای تربیت در محیط چندفرهنگی
احمدیاننسب معتقد است که آموزش و تربیت کودکان ارتباط عمیقی با فرهنگ دارد. از دیدگاه او و به ویژه براساس نظریه ویگوتسکی، رشد فرد از طریق جنبههای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی شکل میگیرد و فرهنگ و اجتماع، بنیان و خاستگاه رشد روانی انسان را تشکیل میدهند. او میگوید: «رفتار هر انسانی در فرایند جامعهپذیری، در بافتی از محیطهای فرهنگی و قومی خاص شکل میگیرد و تاثیر میپذیرد.»
او همچنین به تغییرات امروزی، مانند مهاجرتهای بینشهری و برونمرزی و استفاده گسترده از فضای مجازی اشاره میکند و تأکید دارد که این عوامل مرزهای سنتی را در هم شکسته و والدین را با چالشها و فرصتهای تربیت چندفرهنگی روبهرو کرده است.
احمدیاننسب در توضیح معنای چندفرهنگی اشاره میکند که این اصطلاح برای توصیف تنوع و گوناگونی در ارزشها، باورها، زبان، قومیت و مذهب استفاده میشود. او معتقد است که کودکان رشد یافته در این محیطها از فرصتهایی برخوردار میشوند؛ از جمله شناخت بیشتر فرهنگها، یادگیری آداب و رسوم سایر اقوام و ملل، تقویت مهارتهای زبانی و تواناییهای ارتباطات بینفرهنگی. همچنین، بهدلیل اشاعه سریع علم و اطلاعات در این فضا، امکان یادگیری بیشتر و کسب مهارتهای فردی بالاتر فراهم میشود.
اما این روانشناس تربیتی هشدار میدهد که تربیت در محیط چندفرهنگی چالشهای خاص خود را نیز دارد. او میگوید: «بیتوجهی به این تنوعها میتواند به مشکلات اجتماعی و روانشناختی در کودکان و نوجوانان دامن بزند.» از جمله این چالشها، او به تضاد ارزشی، خطر از دست دادن هویت فرهنگی، و کاهش اعتماد به نفس اشاره میکند و توضیح میدهد که این کودکان ممکن است در معرض خودباختگی فرهنگی قرار بگیرند یا از نزدیک شدن به افراد با زبان و فرهنگ متفاوت هراس داشته باشند.
احمدیاننسب تأکید دارد که والدین و مربیان باید به نحوی آگاهانه و با برنامهریزی از فرصتهای چندفرهنگی بهره بگیرند و با ایجاد تعادل، از چالشها عبور کنند تا کودکان بتوانند با هویتی سالم و ذهنی باز در این دنیای متنوع رشد کنند.
تضادهای ارزشی؛ چالشهای والدین در تربیت فرزندان در محیطهای چندفرهنگی
احمدیان نسب درباره چالشهای خاصی که والدین در تربیت فرزندان در یک محیط چندفرهنگی با آنها روبرو میشوند، میگوید: «معمولاً در چنین محیطهایی بهدلیل تضاد ارزشی و تفاوت بیننسلی، اختلافات میان والدین و فرزندان بیشتر میشود. این تفاوتها باعث میشود که فرزندان احساس کنند خانواده آنها را بهخوبی درک نمیکند.»
او با مثالی توضیح میدهد: «این اختلافات میتواند در موضوعاتی چون حقوق فردی و آزادی، انتخاب دوستان، نوع پوشش، رفتوآمد، ارتباط با جنس مخالف، احترام گذاشتن، و همچنین انتظارات تحصیلی بروز پیدا کند. کودکان و نوجوانان، بهویژه در مقایسه با همسالان خود، گاهی ایدههایی مانند آزادی و حقوق فردی را مطرح میکنند و توصیههای والدین را نوعی دخالت در استقلال خود میدانند. چنین دیدگاهی معمولاً زمینهساز مشاجراتی بین والدین و فرزندان میشود و رابطه را تحت تأثیر قرار میدهد.»
احمدیاننسب تأکید میکند که والدین در یک محیط چندفرهنگی نیازمند رویکردهای هوشمندانه و انعطافپذیری بیشتر هستند تا بتوانند ضمن حفظ ارزشهای خانوادگی، ارتباطی مثبت و سازنده با فرزندان خود برقرار کنند.
آموزش چندفرهنگی به کودکان: راههای مؤثر برای احترام به تفاوتها و حفظ هویت خود
در دنیای امروز کودکان و نوجوانان بیشتر از هر زمان دیگری با تنوع فرهنگی مواجه میشوند. این تفاوتها ممکن است در مدرسه، کلاسهای آموزشی و حتی در شبکههای اجتماعی خود را نشان دهند. در این شرایط، چگونه میتوان به کودکان آموزش داد که تفاوتهای فرهنگی را بپذیرند، به آن احترام بگذارند و در عین حال هویت اجتماعی و فرهنگی خود را حفظ کنند و از آن دفاع کنند؟
احمدیان نسب، روانشناس تربیتی در این باره میگوید: «آموزش به کودکان کمک میکند تا تفاوتها را درک کنند و به آنها احترام بگذارند. برای این کار باید ابتدا آنها را با فرهنگ خود آشنا کنیم و سپس با روشهایی ساده، اما مؤثر، آنها را با فرهنگهای مختلف آشنا سازیم.»
او تأکید میکند که اولین قدم در این فرآیند، آشنایی کودک با فرهنگ خود است. این آگاهی میتواند شامل مواردی چون زبان، دین، قومیت، هویت جنسیتی و وضعیت اجتماعی باشد. زمانی که کودکان احساس تعلق به گروه فرهنگی خود را پیدا کنند، درک بهتری از تفاوتها خواهند داشت.
این روانشناس همچنین اشاره میکند که کودکان باید در فضایی باز و آزاد بزرگ شوند تا بتوانند در آن احساس هویت و احترام به تفاوتها را همزمان تجربه کنند. او میگوید: «این آموزشها باید در محیطهایی مانند مدرسه، خانه و اجتماعات فرهنگی دنبال شود، جایی که کودکان همزمان با حفظ هویت خود، یاد میگیرند که احترام به دیگران و تفاوتها، بخشی از تکامل اجتماعی و انسانی است.»
احمدیان نسب تأکید میکند که همه این اقدامات باعث میشود کودکان بتوانند با دیگران در تعامل سازنده و محترمانهای قرار گیرند، در حالی که هویت خود را نیز حفظ کنند و از آن دفاع کنند.
داستانهای محلی؛ ابزاری برای آشنایی کودکان با فرهنگهای مختلف
احمدیان نسب به بررسی نقش داستانها و افسانههای محلی در آموزش احترام به تفاوتها و پذیرش فرهنگهای مختلف میپردازد .به گفته او، داستانگویی از قدیم یکی از شیوههای مؤثر در انتقال پیامها و ارزشها بوده است. داستانها و افسانههای محلی که به ویژه در محیطهای خانوادگی و به وسیله بزرگترها برای کودکان نقل میشود، حامل پیامهای انسانی، اجتماعی و فرهنگی هستند. این پیامها، به دلیل اینکه به صورت غیرمستقیم به کودکان منتقل میشوند، بیشتر برای آنها جذاب و دلنشین خواهند بود.
احمدیان نسب ادامه میدهد که روایت داستانهای مختلف از فرهنگهای گوناگون میتواند فرصت خوبی برای آشنا کردن کودکان با شخصیتها، رسوم و تجربیات زندگی افراد از ملیتها و فرهنگهای مختلف باشد. او میگوید: «کودکان با شنیدن داستانهایی که از فرهنگهای متفاوت روایت میشود، نه تنها از لحاظ فرهنگی غنی میشوند، بلکه میتوانند با دیگران همذاتپنداری کنند و به درک بهتری از تفاوتهای موجود در دنیا دست یابند.»
این روانشناس تربیتی همچنین تأکید میکند که داستانها میتوانند ابزار موثری برای تقویت مهارتهای کلامی و اجتماعی کودکان باشند:« با گوش دادن به داستانها، کودکان واژگان جدید میآموزند و مهارتهای گفتاری، شنیداری و تمرکز آنها تقویت میشود. این مهارتها در ایجاد ارتباط مؤثر با دیگران، به ویژه با افراد از فرهنگهای مختلف، بسیار حیاتی هستند.»
احمدیان نسب اضافه میکند که با استفاده از داستانهای مختلف میتوان به کودکان آموخت که هر داستان نمادی از یک فرهنگ و هویت خاص است و پذیرش این تفاوتها باعث شکلگیری ارزشهایی همچون احترام و همدلی در آنها میشود.
نقش والدین و معلمان در تربیت کودکان در دنیای چندفرهنگی
به گفته احمدیان نسب، هویت فرهنگی کودکان به آنها کمک میکند تا ریشههای خود را در گذشته و سنتهای فرهنگیشان بیابند و بهواسطه این شناخت، از قدرت پایداری برخوردار شوند. او میگوید: «هویت فرهنگی جوامع را به گذشتهشان متصل میکند و به آنها کمک میکند که در دنیای چندفرهنگی امروز، خود را پیدا کنند.»
این روانشناس تربیتی ادامه میدهد که تأثیر رسانهها و صنایع مختلف فرهنگی مانند فیلم، تلویزیون و چاپ و نشر در گسترش فرهنگها نمیتواند نادیده گرفته شود. با این حال، او بر اهمیت مدیریت هوشمندانه استفاده از فضای مجازی برای کودکان تأکید میکند و میگوید: «والدین و معلمان باید راههای استفاده صحیح از این فضا را به کودکان آموزش دهند تا از تأثیرات منفی آن بر هویت فرهنگیشان جلوگیری کنند.»
احمدیان نسب همچنین بر حضور کودکان در جشنوارهها، موزهها، کتابخانهها و نمایشگاههای هنری تأکید میکند و میافزاید: «این فضاها میتوانند بستری مناسب برای آشنایی کودکان با فرهنگهای مختلف و تقویت هویت فرهنگی آنها باشند.» او معتقد است که شناخت و ارادت به فرهنگ بومی بهویژه از طریق حمایت از هنرمندان و نویسندگان میتواند موجب تقویت حس ارزشمندی در کودکان شود.
احمدیان نسب بر نقش بسیار مهم والدین و معلمان در تعلیم و تربیت چندفرهنگی تأکید میکند و میگوید: «معلمان و والدین نقش شگرفی در کمک به کودکان برای درک و پذیرش تفاوتها و تنوع فرهنگی دارند.»
او با بیان این که کودک باید بیاموزد که همه انسانها به علت انسانبودن محترم هستند و تفاوتهای فرهنگی را باید درک و بپذیرند، تأکید میکند که این آگاهی باید از محیط آموزشی و تربیتی نشأت گیرد. او پیشنهاد میکند که والدین و معلمان برای انتقال این مفاهیم به کودکان از روشهای جذاب مانند بازیها و داستانها استفاده کنند و زمینههای تفکر خلاق و نقادانه را در فضای خانه و مدرسه فراهم کنند.
این روانشناس تربیتی همچنین به اهمیت آموزش چندفرهنگی اشاره میکند و میگوید:«آموزش چندفرهنگی باید در برنامههای درسی مدارس گنجانده شود. هدف این آموزش ترویج عدالت آموزشی است و به کودکان کمک میکند تا از کودکی با تفاوتها آشنا شوند و به آنها احترام بگذارند.»
او ادامه میدهد که معلمان باید فرهنگهای مختلف را در کلاسهای درس به رسمیت بشناسند و فضایی فراهم کنند که کودکان بتوانند با آداب و رسوم مختلف آشنا شوند و در مورد فرهنگهای خود و دیگران صحبت کنند. نگرش مثبت معلمان نسبت به تنوع فرهنگی و استفاده از شیوههای ارتباطی با کودکان از فرهنگهای مختلف، به پذیرش چندفرهنگی کمک میکند.
احمدیان نسب همچنین بر اهمیت ارتباط مستمر با والدین در تقویت این آموزشها تأکید میکند و میگوید: «والدین میتوانند با ایجاد فضای گفتگو در خانه و بحث در مورد فرهنگهای مختلف، به کودکان این فرصت را دهند که از همان سنین پایین به احترام و پذیرش تفاوتها عادت کنند.»
او در نهایت به والدین توصیه میکند که در کنار تقویت احترام به فرهنگهای مختلف، توجه ویژهای به آموزش استفاده صحیح و هدفمند از شبکههای اجتماعی داشته باشند. این کار میتواند کودکان را از تهدیدهای فضای مجازی محافظت کند و در عین حال آنها را به مشارکت فعال در دنیای چندفرهنگی تشویق نماید.