«نمایندگان امر، نمایندگان کلام»؛ ۱۲ سال با کانون نویسندگان

  آراز بارسقیان (متولد ۱۳۶۲) نویسنده، مترجم و نمایشنامه‌نویس نوشتن را از سال‌های جوانی آغاز کرد و اولین اثر وی مجموعه‌داستان باسگا (نشر افراز) سال ۱۳۸۸ منتشر شد. بارسقیان پیش از آن نمایشنامه دفتر یادداشت تریگورین؛ برداشتی آزاد از مرغ دریایی آنتوان چخوف (قطره ۱۳۸۶) را ترجمه کرده بود، اما نویسندگی را با انتشار داستان […]

 

آراز بارسقیان (متولد ۱۳۶۲) نویسنده، مترجم و نمایشنامه‌نویس نوشتن را از سال‌های جوانی آغاز کرد و اولین اثر وی مجموعه‌داستان باسگا (نشر افراز) سال ۱۳۸۸ منتشر شد. بارسقیان پیش از آن نمایشنامه دفتر یادداشت تریگورین؛ برداشتی آزاد از مرغ دریایی آنتوان چخوف (قطره ۱۳۸۶) را ترجمه کرده بود، اما نویسندگی را با انتشار داستان بلند یکشنبه (چشمه، ۱۳۸۹) ادامه داد و در این روند جوایزی نیز کسب کرد.

کسب یازدهمین دورهٔ جایزه بنیاد هوشنگ گلشیری نامزد نهایی بخش رمان اول (۱۳۹۰) برای داستان بلند یکشنبه، و جایزه کتاب سال تئاتر بزرگسال (۱۳۹۲) برای نمایش گام‌زدن بر یخ‌های نازک (افراز، ۱۳۹۱) از جمله این جوایز است. داستان بلند دوشنبه (چشمه، ۱۳۹۲) رمان پُل با غلامحسین دولت‌آبادی (نشر افراز، ۱۳۹۴) و داستان سه‌شنبه (اسم، ۱۳۹۷) از دیگر آثار اوست.

بارسقیان در نمایندگان امر، نمایندگان کلام که از جمله آثار پژوهشی و غیرداستانی وی به شمار می‌آید؛ ابتدا به اهمیت نقطه تلاقی با نویسندگان پیش از خود و در ادامه به مساله روایت و معضل آن می‌پردازد و به نقل از لئو کوکمن، نویسنده کتاب زمان دروغ می‌گوید می‌نویسد: همه روایت‌ها لزوما دروغ یا راست نیستند، بلکه مساله پیامدهای این روایت‌هاست. یک روایت واحد و خطی همیشه در خود دروغ‌هایی نهفته دارد که ما را از اصل واقعه دور می‌کند (ص. ۱۴).

وی با این پیش‌زمینه در مقدمه به سراغ معرفی کانون نویسندگان ایران می رود و آن را یکی از نقاط تلاقی اجتماعی از روشنفکران ایرانی با گرایش‌های متفاوت، محل بسیاری از مناقشات روشنفکری و در مواردی محل مسائل سیاسی و بدتر از آن امنیتی می‌داند و توضیح می دهد «بررسی این کتاب از روزهای شکل‌گیری دوره اول کانون در سال ۱۳۴۵ آغاز می‌شود و تا آخرین روزهای اسفند ۱۳۵۷ ادامه می‌یابد. در این کتاب سعی شده بیشتر نوشته‌ها، روایت‌ها و گزارش‌های مستقیم و غیرمستقیم با کانون نویسندگان بررسی شود.(همان)

کتاب شامل چهار بخش و یک موخره و یک پیوست است. در بخش اول که از سال ۱۳۴۵ شروع و در سال ۱۳۴۶ ختم می‌شود به زمینه‌های شکل‌گیری کانون‌ نویسندگان و فعالیت‌ اهالی‌ای می‌انجامد که به ایجاد این کانون منجر شده است. در بخش دوم، که شامل سال‌های ۱۳۴۷، ۴۸ و ۴۹ است، از اولین جلسات کانون تا آخرین روزهای دورهم نشستن رسمی نویسندگان و شاعران بررسی شده است. بخش سوم کتاب یک بررسی کلی بین‌ سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۵ است. بخش چهارم و آخر کتاب شامل سال‌های ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷ را می‌شود. در این بخش به بررسی فعالیت‌های آشکار و پنهان کانون نویسندگان و اهالی آن در آستانه انقلاب ۱۳۵۷ خواهیم پرداخت. در موخره کتاب هم با اشاره جزئی به وقایع سال ۱۳۵۸ نگاهی داریم به جریان اخراج اعضای حزب توده (ص. ۱۵).

آل‌احمد و عصبانیت‌هایش؛ جرقه‌ای بر آتش زیرخاکستر

نویسنده در اولین صفحات بخش اول کتاب به نام درباره کدام ضرورت؟ ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۶ خواننده را با خود به روزی از روزهای پاییزی سال ۱۳۴۵ در دفتر موسسه انتشاراتی امیرکبیر می‌برد، جایی که جلال آل احمد در دفتر عبدالرحیم جعفری، مدیری امیرکبیر، دهان به شکایت از سانسور باز کرده، کاری که چند روز قبل هم در دفتر مدیر محله بامشاد اسماعیل پوروالی انجام داده بود. روزگاری است که کتاب غرب‌زدگی را سازمان امنیت جمع کرده ولی در بساط کتاب‌فروشان کنار خیابان فروخته می‌شد. (ص. ۲۲)

این دیدار و عصبانیت آل‌احمد از سانسور که او را نیز مانند دیگر نویسندگان فلج کرده است، تقریبا جرقه تشکیل نهادی است که بعدها کانون نویسندگان نام می‌گیرد و بیانیه تشکیل آن را داریوش آشوری در اول اسفند ۱۳۴۶ می‌نویسد و در بند اول آن آمده است: چون هدف از تشکیل چنین کنگره‌هایی اصولا فراهم ‌آوردن زمینه‌ای برای اجتماع اهل قلم و تبادل آزادانه افکار و آرای میان ایشان است، از نظر ما شرط مقدماتی چنین اجتماعی وجود آزادی‌های واقعی نشر و تبلیغ و بیان افکار است. (ص. ۵۱۹)

بخش دوم به نام آمدیم ولی به‌سادگی نرفتیم: سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۴۹با اشاره به موفقیت کانون نویسندگان در برهم زدن کنگره نویسندگان که رژیم پهلوی با انتشار اطلاعیه‌ای قصد برگزاری آن را داشت آغاز می‌شود و به تشکیل هیات‌مدیره کانون از یک سو و پیگیری سازمان امنیت برای یافتن اطلاعات بیشتر از نویسندگان عضو آن ادامه می‌یابد. این بخش با فصل ۴۸: ادبیات بی‌جلال با اشاره به درگذشت دو شخصیت چند دهه ایران در عرصه سیاست و ادبیات یعنی خلیل ملکی ( فعال سیاسی، ۱۲۸۰ تا ۱۳۴۸) و جلال آل‌احمد در سال ۴۸ آغاز می‌شود و با اشاراتی از تهدیدهای ساواک علیه آل‌احمد در ابتدای همان سال ادامه می‌یابد.  فصل بعدی ۴۹: فایده ندارد! از بالاگرفتن اختلاف‌نظرها و تفرقه بین اعضا خبر می‌دهد و تلاش‌های معمول ساواک برای ازهم پاشیدن آن.

دوران خفقان و گشایش نسبی ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷

بخش سوم در مورد روزگار کانون در نیمه اول دهه ۵۰ خورشیدی است؛ آتش زیرخاکستر ممنوع القلمان: ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۵. این فصل با اشاره به واقعه سیاهکل (بهمن، ۱۳۴۹) آغاز می‌شود. رویدادی که ردپایی از آن را در پاره‌ای آثار هنری و ادبی از جمله فیلم خداحافظ رفیق (امیر نادری) و داستان ماهی سیاه کوچولو (صمد بهرنگی) می توان دید. رویدادهایی که حواس رژیم را به سانسور بیشتر جلب می‌کند. ساواک بین سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۵ هر حرکتی را به شدیدترین وجه ممکن سرکوب می‌کند. (ص. ۱۳۲)

بارسقیان در مورد وضعیت کانون نویسندگان در این سال‌ها می نویسد: در فاصله بین سال‌های ۱۳۵۰ تا آخر ۱۳۵۵، جامعه بین نویسندگان نظم و همگرایی ندارند. افراد جدا می‌شوند. جمع‌ها محدود می‌شود. خبری از کانون نویسندگان ایران نیست و کنار هم نشستن خطر دارد….برگزاری دادگاه نظامی به‌آذین، سپانلو و رحمانی‌نژاد در بهار سال ۱۳۵۰ به دلیل اعلامیه‌ای که در بهار ۱۳۴۹ نوشته‌اند. آخرین برگ از کانون نویسندگانی است که در خانه جلال آل‌احمد گرد هم آمده بودند و می‌خواستند اتحادیه‌ای آزاد برای نویسندگان ایران باشد (ص. ۱۳۳) این بخش نسبتا مطول با آغاز دوره‌ای جدید در ایران پایان می‌یابد. دوره‌ای که ریاست‌جمهوری (جیمی) کارتر (رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱) آن را رقم می‌زند و وقت همگرایی تمام نیروهای اجتماعی است (ص. ۲۴۲).

بخش چهارم با نام بازگشت پرسروصدا: ۱۳۵۶تا ۱۳۵۷ در فصل نخست تحت عنوان ۵۶: گزارش شش‌ماهه اول با تلاش‌ها برای بازاحیای کانون نویسندگان آغاز می‌شود. تلاش‌هایی که نامه‌ای با ۴۰ امضا از طرف نویسندگان به نخست‌وزیر وقت را برای رسمی شدن فعالیت کانون و ثبت اساسنامه و انتشار نشریه آن را می‌خواهد. فصل دوم با نام ۵۶: شش ماه دوم؛ شب‌های شعر سفارت به دانشگاه صنعتی می‌کشد همانطور که از عنوان برمی‌آید به شب‌های شعر شاعران در موسسه گوته ۱۸ تا ۲۷ مهر ۱۳۵۶ نسبتا مفصل می‌پردازد. فصل سوم ۵۷: و بالاخره انقلاب به فعالیت‌های کمیسیون‌های شعر و داستان کانون در سال پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص دارد و با این فراز خاتمه می‌یابد: کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۵۸ بعد از یک دهه فعالیت صاحب خانه‌ای موقتی در خیابان انقلاب، خیابان فروردین، خیابان مشتاقی شرقی (وحید نظری فعلی) پلاک ۱۷۵ می‌شوند و برای اولین و آخرین بار، تابلوی کانون نویسندگان ایران را بر سردر آن آویزان می‌کنند. ابتدای سال ۱۳۵۸ به نظر می‌رسد دکانی که جلال آل‌احمد در آرزوی برقراری و رشدش بوده است، بالاخره فرصتی پیدا کرده است تا به رسمیت شمرده شود. (ص. ۴۱۷)

موخره نیز با نام خداحافظ رفقا به روزهای کانون نویسندگان پس از پیروزی انقلاب اسلامی می‌پردازد و اساسنامه مصوب سال ۱۳۵۸ کانون را مطرح می‌کند.

اعلامیه‌ها و بیانیه‌ها از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ و تصاویر پیوست‌های ارزشمندی است که پژوهشگران و علاقه‌مندان به تاریخ و ادبیات معاصر ایران همچنین نویسندگان ممکن است در پژوهش‌های بعدی و تکمیلی در مورد کانون یا حتی بازه‌های زمانی مختلف تاریخی بتوانند از آنها استفاده کنند.

کتاب نمایندگانِ امر/نمایندگانِ کلام: ۱۲ سال با کانون نویسندگان ایران و اهالی آن از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۷ توسط نشر امیرکبیر در ۷۹۶ صفحه و ۵۰۰ صفحه اخیرا به بازار آمده است./ایرنا