نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
صدای بوق ممتد تبسنج، آغاز وضعیت قرمز را هشدار میداد. پسرم را روی دست گرفتم و ساکش را روی شانه. دلم را پیش بچهها گذاشتم و نگاه لرزان را به همسر دوختم. بغضم را قورت دادم. اشکها را پشت پلک حبس کردم مبادا دل بچه ها بلرزد.
روز به روز از در و دیوار برایم بیشتر ندا می رسد که این ایام، روزهای فاطمیه است. همه سیاهی ها را بیاورید.