خط به خط با جلوه گاه حضور و شعور + گزارش تصویری

  خبرنگاران با بدرقه مدیریت و کارکنان ارشاد اسلامی استان راهی مهران شدند، البته هر ساله بسیج رسانه در ایام اربعین گروهی از اصحاب رسانه را همیشه برای بازدید و تهیه گزارش و عکس اعزام کرده بود و امسال هم به رسم چند سال گدشته این آیین را با همکاری و همیاری ارشاد برگزار می […]

 

خبرنگاران با بدرقه مدیریت و کارکنان ارشاد اسلامی استان راهی مهران شدند، البته هر ساله بسیج رسانه در ایام اربعین گروهی از اصحاب رسانه را همیشه برای بازدید و تهیه گزارش و عکس اعزام کرده بود و امسال هم به رسم چند سال گدشته این آیین را با همکاری و همیاری ارشاد برگزار می کرد.
در همان آغاز مسیر، جاده برگشت، مملو از وسایل نقلیه ای بود که به سرعت و با شتاب انگار می خواستند هر چه زودتر از مهلکه بگریزند و اگر حضور به موقع پلیس و صبوری خیلی های دیگر نبود، شاید به همین دلیل شتاب فراوان، چندین تصادف در طول روز رخ میداد، حضور ماموران راهداری در طول مسیر هم بار ترافیک را کاهش داده بود و هم از وقوع فاجعه جلوگیری می کرد، چیزی که در طول مسیر عزیمت به سوی مرز مهران آزار دهنده می نمود، اقدامات راهسازی بود که حضورشان در طول مسیر با این حجم از تردد، به نظرم خود باعث تصادفات بیشتر بود، جاده های در دست تعمیر اصلا زیبا نبود و بیشتر از لحاظ روانی باعث آزار مسافران میشد.

در این میان حضور موکب داران در بخش گرم صالح آباد تا روستای گلان، انگار به مانند بهشتی برای زائران می نمود، بهشتی در وسط گرمای سوزان….
هر چه به مهران نزدیک تر می شدیم، جاده هم شلوغ تر میشد، هم مسیر رفت و هم برگشت انگار کم کم بوی ازدحام به گوش می رسید، مهران مانند پازل بزرگی به نظر می رسید که با انواع ماشین ها جاسازی شده باشد، همه ایران در مهران گرد آمده بود، از لر، بلوچ، ترک، کرد در مهران در کنار هم به راه افتاده بودند، زندگی مردم عملا تعطیل شده بود، شهر به کاروانسرای تبدیل شده بود که گروهی از یک طرف آن وارد و گروهی از طرف دیگر خارج می شدند، انگار هیچ کس قصد ماندن نداشت، زندگی در شهر جریان نداشت، خیلی از مردم شهر از این وضع شاکی بودند و می گفتند: ما از آمدن زائران ابا عبدالله(ع) خیلی خوشحالیم و پذیرایی از زائرین اباعبدالله جزو افتخارات ماست، اما باید برنامه ریزی جوری باشد که ما هم روزمرگی‌های خود را داشته باشیم و زندگیمان تعطیل نشود، باری، بعد از استراحتی کوتاه در شهر مهران و تشکر از مهمان نوازی رئیس ارشاد مهران(مجتبی تابش) که تماما خود را وقف یاری رساندن به زائرین کرده بود و مدام در تلاش و تکاپو بود، به سوی پایانه مرزی رهسپار شدیم،هوا به شدت گرم بود، توی راه به سال‌های آینده فکر می کردم که اربعین درست در وسط تابستان قرار دارد و مسیر مهران تا پایانه نه سایبانی داشت و نه امکانات رفاهی برای زائرین، حال به این اوضاع ، گرمای وحشتناک تیر ماه را هم اضافه کنید، جهنم واقعی می شود، همون لحظه دعا کردم که مسئولین هم مانند من و هزارن نفر دیگر، همفکر من، همراه باشند و این فکر خود را جامه عمل بپوشانند.

بعد از عبور از پایانه در آغاز نوای زیبای نوحه حسینی گوشمان را نوازش داد و بعد زائرانی را می بینی که گروهی خسته و کم توان در راه برگشت هستند و گروهی دیگر پر از شوق دیدار در راه رفت هستند، هردو گروه استراحتی کوتاه در موکب ها دارند.
از همان آغاز تا رسیدن به پایانه مرزی، موکب های فراوانی برپا هستند، که انواع غذاها و آشامیدانیها را به زائران عرضه می دارند، خدمات بیشمار، سپاه، بسیج، نیروهای انتظامی، هلال احمر، علوم پزشکی و تمام نهادهایی که الان نامشان در خاطرم نیست، خدمات بسیار گسترده ای را ارائه می دادند، گفتگوهای بسیاری که با زائران هم در مسیر رفت و هم در مسیر برگشت داشتم، به خوبی بر این گفته صحه می گذارد، البته در آن گرمای ۵۰ درجه کسانی را دیدم که جلوی آفتاب با سر و روی آفتاب سوخته و عرق ریزان به زائران بی منت خدمت رسانی می کردند و این گفتگو خود سند زنده‌ای بود بر گفته های زائران، همه کسانی که از زیارت برگشته بودند، خرسند و شاکر از این همه مهمان نوازی بودند، زائری گریه کنان از اینکه توانسته به زیارت امامش دست یابد خوشحال بود و به خاطر این مهمان نوازی مردمان این شهر مرزی بغض کرده بود، زائر دیگری می گفت: من شرمنده این همه سخاوتمندی و مهمان نوازی شهر مهران با وجود گرمای طاقت فرسا و کمبود امکانات هستم، حضور تمام مسئولین در همه مسیر مهران نقطه صفر مرزی پر رنگ بود، به گمانم لطف و عنایت امام حسین(ع) همه را در کنار هم قرار داده بود.
بازید خبرنگاران از پایانه مرزی و وضعیت موکب ها مدت زمانی به طول انجامید وبعد از استراحت، دوباره به سوی مهران رفتیم، خیابانها تقریبا قفل بودند و به سختی می توانستی مسیرت را ادامه دهی، به هر سختی بود راهمان باز شد و دوباره مهمان ارشاد مهران شدیم و اینبار در یک دورهمی خودمانی با مدیرکل صبور و متین ارشاد ایلام، جمع شدیم، هر کدام از همکاران نقطه نظرات خود را داشتند و هر کسی برای وضع موجود راه حلی ارائه میداد و البته دردو دل با علی هوشمند که خود از جنس و بطن مطبوعات است، هم در دورهمی ما نمایان بود.

 

گزارش از: فرشته قاسمیان

 

هوشمند،حضور خبرنگاران را در این گرمای ۵۰ درجه، بدون هیچ گونه چشم داشتی را نجابت گونه دانست و افزود؛ اربعین برای ما باعث افتخاری بزرگ است و خادمی زائرین اباعبدالله حسین(ع) افتخاری بزرگ تر است و تمام سعی ما بر اینست که تاپایان اربعین تورهای فرهنگی و رسانه ای داشته باشیم.
مدیر کل ارشاد استان افزود: اهالی فرهنگ و هنر همیشه نقش آفرین هستند و پیشتاز در تمامی حوزه های دینی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و .. هستند، حوزه های فرهنگی و رسانه ای که در خدمت شعاعر دینی هستند یقینا دارای روح متعالی هستند، البته که حضور خبرنگاران دارای اجر معنوی است و ما امروز قدردان خبرنگاران هستیم.
هوشمند گفت: اگر حضوراصحاب رسانه نباشد در جان بخشی به احساسات پاک زائرین و اطلاع رسانی در بخش جهاد تبیین و خدمات مسئولین نباشد، ممکن است خیلی از این وقایع دچار فراموشی شوند، خبرنگاران لحظه اولیه اکنون ثبت در دل تاریخ هستند.

صحبت های مدیرکل ارشاد خستگی از تن خبرنگاران زود و بعد از زمانی کوتاه به سوی مقصدمان به راه افتادیم، به سختی از میان ماشینهای پارک شده رد شدیم، نکته بد این پارک ماشینها،پارک خیلی از آنها در میادین و در میان بلورها بود که داد مغازه داران را درآورده و این نحوه پارک شدنها مشکلات بیشماری را برای شهروندان به وجود آورده بود و حسن ختام سفر یک روزه ما صرف بستنی سرد در میان جاده و در دل شبهای گرم مهران،در مسیر گلان بود